پُرتغال کشوری در جنوب غربی اروپا است. پایتخت آن لیسبون و زبان رسمی آن پرتغالی است که از شاخهٔ زبانهای رومیتبار است.
جمعیت این کشور 10٫5 میلیون نفر و واحد پول آن یورو است. این کشور از اعضای اتحادیه اروپا و ناتو است و شیوه حکومتی آن جمهوری پارلمانی است. پرتغال جزء کشورهای توسعهیافته بهشمار میآید. دین مردم این کشور مسیحیت از شاخه کاتولیک رومی است.
پرتغال غربیترین کشور سرزمین اصلی اروپاست و خاک پرتغال به همراه تنها همسایه خود اسپانیا شبهجزیره ایبری را تشکیل میدهد. پرتغال از سوی غرب به اقیانوس اطلس محدود شدهاست و دو مجمعالجزایر آزور و مادیرا واقع در این اقیانوس نیز جزء خاک پرتغال هستند.
کشور پرتغال دو منطقه کلانشهری عمده دارد که یکی کلانشهر لسیبون در جنوب و دیگری کلانشهر پورتو در شمال است. نام کامل پورتو، پورتو-کاله بودهاست که به معنی بندر کالها (نام قومی سلتی) است و نام پرتغال نیز تلفظی از نام پورتوکالهاست. مناطق پورتو و لیسبون از قدیم با یکدیگر در رقابت بودهاند.
در دوران باستان ساکنان سرزمین کنونی پرتغال را اقوام سلتی گالاسی و لوسیتانی تشکیل میدادند و این منطقه بعداً بخشی از امپراتوری روم شد و سپس قبایل گوناگون ژرمن نیز به این سرزمین آمدند. ناحیه پرتغال در سده هشتم میلادی به تصرف مسلمانان موری (مراکشی) درآمد ولی شهسواران مسیحی بعداً مسلمانان را از این منطقه راندند. زبان پرتغالی امروزه به زبان لاتینی رومیها بیش از سایر زبانهای اروپایی شباهت دارد.
پرتغال در سال 1139 میلادی اعلام پادشاهی مستقل کرد. گرچه امپراتوری بزرگی که با کوشش دریانوردان پرتغالی به وجود آمده بود بعداً روی به افول نهاد، آنچه هنوز برجای مانده به حدی است که امروزه دولت پرتغال سومین کشور بزرگ مستعمراتی جهان بهشمار میرود.
روزگاری حکومت استعماری پرتغال شامل برزیل، گینه بیسائو، موزامبیک در آفریقا، تیمور شرقی و بخشهایی از قلمرو هند بود. در دهه 1960 میلادی، به دنبال استقلال بسیاری از کشورهای آفریقایی که پیش از آن مستعمرهٔ سایر قدرتهای استعماری بودند، پرتغال با نگرانی، بخشهای استعماری را بخشهای جداییناپذیر خود دانست به این ترتیب، بسیاری از این مناطق در حدود پانزده سال برای کسب آزادی و استقلال مبارزه کردند و سرانجام، در سال 1974 این امر به سقوط نظام دیکتاتوری و فاشیستی پرتغال منجر شد. یک سال بعد، کشورهای تحت سلطه و استعمار پرتغال، البته به جز ماکائو، صاحب استقلال شدند.[1]
سیب زمینی، گوجه فرنگی، زیتون، انگور، و لبنیات از فراوردههای کشاورزی پرتغال و پارچه و کفش، کاغذ، پالایش نفت، پلاستیک، سفالگری، و مشروبات از تولیدات آن است.
تاریخ[ویرایش]
نام نخست پرتغال، پروتوکال بود و آن نام شهر کوچکی بود واقع در کنار رودخانه دورو که در زمانهای قدیم شکوه و رونقی خاص داشت و ناحیه اطراف این شهر (اوپورتوی کنونی) سرزمین پرتغالی (Terra portucalense) نامیده میشد.
رومیان در این سرزمین آیین مسیحیت را جایگزین پرستش خدایان قدیم ساختند. این دین حتی در دوره خلفای اسلامی بر پرتغال نیز همواره باقی و برجا بود.
ویریاتوس رهبر قوم جنگاور لوسیتانی با افراد خود به پاسگاههای رومیان حمله کرده و با این عمل خود نظر و توجه دنیای متمدن آن روز را به خویش معطوف داشت. نجبا و اشراف مسیحی در بحبوحه قدرت دولت اسلامی، یعنی در آن زمان که سپاهیان اسلام تا سواحل رود دوئرو پیش رفته بودند، با آنها دست و پنجه نرم میکردند. آلفونسو هانریکوس، نبردهای ملی را متمرکز ساخت و دولت پرتغال را بنیان نهاد و خود اولین سلطان آن شد (1140م). پادشاهانی که پس از وی به سلطنت رسیدند در راه تحقق وحدت کشور کوشش بسیار بهعمل آوردند و سرزمین پرتغال را مستحکم ساختند. از جمله این سلاطین سانچوی مستعمرهگیر، آلفونسوی دوم، معروف به چاق، دینیژ کشتکار و پدروی ستمگر هستند.
روزگار دریانوردی[ویرایش]
بیش از چهارصد سال قبل، دریانوردان پرتغالی راههای دریایی گوناگونی را کشف و بر روی نقشه ثبت کردند. همین راهها بود که سنگ اول بنای امپراتوری مستعمراتی عظیم پرتغال را بنیان نهاد.
در بین مردانی که در سدههای میانه برای تبدیل پرتغال به یک ملت بزرگ دریانورد کمک کردهاند باید شاهزاده هانری دریانورد (1395–1460 م) را نام برد. وی، به جای آنکه به زندگی اشرافی و درباری بپردازد، گروهی از بهترین اخترشناسان، ریاضیدان و دریانوردان روزگار را گرد خود جمع کرد تا به پژوهش و بررسی جهانهای نادیدهای که در ورای تمدن غرب قرار داشت، بپردازند. کوششهای او منجر به این شد که دریانوردان پرتغالی از دماغه بوژادور در سواحل آفریقا بگذرند و پرتغال چنان ثروت و قدرتی پیدا کند که مدتها پس از مرگ او باقی بماند.
در دورهای که در تاریخ پرتغال بهعصر زرین شهرت دارد، اکتشافات جغرافیایی مهمی بهعمل آمد. بارتولومئو دیاز تا دماغه امید نیک. یعنی جنوبیترین نقطه قاره آفریقا پیش راند (1487م). پس از وی واسکو دو گاما بزرگترین کاوشگر پرتغالی، راههای دریایی هند و شرق را پیدا کرد. شبکه عظیم راههای دریایی پرتغال موجب آن شد که این دولت پایگاههایی در ایران، سیلان، چین، ژاپن، و سایر قسمتهای جهان بهدستآورد. جنگ شاه عباس با پرتغالیها جنگی بود که دست آنها را از تنگهٔ هرمز کوتاه کرد. این عصر زرین تا زمانی که یکی از پادشاهان اسپانیا پرتغال را تسخیر کرد، ادامه یافت.
تسلط اسپانیا بر پرتغال 60 سال به طول انجامید. سرانجام پرتغالیها در 1640م استقلال خود را بازیافتند و دگربار اقدامات سریعی بهمنظور تحکیم پایههای سیادت دریایی، که در مدت تسلط اسپانیاییها تا حدی به دست انگلیسیها و هلندیها افتاده بود، بهعمل آوردند. در همین دورهاست که پرتغالیها سرزمین گسترده و پر ثروت برزیل را کشف کردند و آن را مستعمره خویش ساخته قهوه و شکر و برنج و الماس آن را به کشور خود بردند.